عاشق ترین عاشق
امروز ظهر شیطان را دیدم ! ... نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت ... شیطان گفت : خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم : ... به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت : من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی. پی نوشت: به عزیزی که در غربت داری، پیشکش شعرم کم است. بی هیچ منتی بردار و تقدیم کن. نظرات شما عزیزان:
|
About
سلام.به وبلاگ من خوش آمدید. لحظات خوشی را در این وبلاگ برای شما آرزومندم سعید Archivesهفته دوم دی 1391هفته سوم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته چهارم دی 1390 هفته چهارم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته دوم دی 1390 هفته سوم دی 1390 هفته دوم دی 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته سوم دی 1390 هفته سوم دی 1390 هفته سوم دی 1389 هفته سوم دی 1389 1389 1389 1389 1389 1389 1389 1389 1389 1389 1389 هفته اول دی 1388 هفته دوم اسفند 1388 هفته اول اسفند 1388 هفته چهارم بهمن 1388 AuthorsسعیدLinks
فروشگاه ققنوس LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی |